الفبای دمانس

ممکن است تکرار سؤال از دید فرد مبتلا، نوعی ابراز وجود و اثبات خویشتن باشد، به نحوی که جواب به آن، برای او چندان مهم نیست.

گاه فرد مبتلا سؤالی را چندین بار در یک مدت کوتاه از شما می پرسد. ممکن است تکرار سؤال از دید فرد مبتلا، نوعی ابراز وجود و اثبات خویشتن باشد، به نحوی که جواب به آن، برای او چندان مهم نیست. فرد مبتلا با تکرار به خود می گوید ” من قادرم یک مطلب را بخاطر بیاورم و آن را تکرار کنم.” و یا شاید پرسش مکرر به دلیل فراموش نمودن پاسخ شماست و تکرار می تواند امنیت فکری را به او بازگرداند. اگر این مشکل شما را ناراحت نمی کند، هیچ اقدامی نکنید. اما اگر باعث آزار شماست، به منظور متوقف نمودن آن:

به عنوان اولین گام، سعی کنید که آرامش و خونسردی خود را حفظ نمایید!

  • باید کاری انجام دهید که فرد مبتلا احساس امنیت داشته باشد، با خواندن شعر، دیدن عکس های قدیمی، استفاده از تخته و یا کاغذ برای نوشتن و یادآوری، درآغوش گرفتن و نوازش او ، این امنیت نسبی به وجود می آید.
  • گاه لازم است به فرد مبتلا متذکر شویم که این سؤال را ایشان چندین بار تکرار کرده اند و جواب شنیده اند، اما باید این مسئله با لحن بسیار آرام و محترمانه و بدون بحث و پرخاشگری باشد.
  • اگر فرد مبتلا سؤال را مجدد و مجدد مطرح نمود، باید با تغییر دادن موضوع و ابراز محبت و تشویق وی به انجام اعمال ساده، حواسش را منحرف سازیم. به طور مثال در منزل، لباس ها را مرتب کند یا کفش ها را واکس بزند …..

مردي از همسر بيمارش كه هر شب مي پرسيد: « تو كيستي؟ و ‌در رختخواب من چه مي كني؟‌ »‌ناراحت مي شد. شوهر سعي مي كرد به او توضيحي ندهد و با ملايمت به سؤالات او بي اعتنايي مي كرد. او سرش را برمي گرداند يا پشتش را به همسرش مي كرد و وانمود مي كرد كه او چيزي نگفته است. سرانجام زن سؤال كردن را متوقف مي كرد. ‌اين شيوه در بعضي از افراد مؤثر است اما ممكن است در برخي ديگر باعث ايجاد ناراحتي گردد و بعضي ديگر را، به دليل اينكه جوابي نشنيده اند عصبي كند. بررسی این موضوع كه چه شيوه اي در مورد بیمار شما مؤثر است، گاهي اوقات از پاسخ دوباره، مفيدتر است. به او اطمينان دهيد كه همه چيز خوب است و شما از او مراقبت مي كنيد.

مادر مردي به طور مرتب مي پرسيد: چه موقع مادرم دنبال من مي آيد؟ وقتي مرد به او مي گفت كه مادرش سالهاست كه فوت كرده، ناراحت مي شد و مجددا چند دقيقه بعد سؤال را تكرار مي كرد. مرد متوجه شد كه اين سؤال در حقيقت به این معناست كه مادر احساس مي كند گم شده است، بنابراين اين بار به او گفت:‌ ‌من از شما مراقبت خواهم كرد . اين پاسخ كاملا او را آرام نمود. اين مرد همچنين مي توانست بگويد: « ‌در مورد مادرت توضيح بده ». ‌يا « آيا زماني را كه مادرت ما را به تئاتر برد به خاطر مي آوري؟ »

مادرم به دنبال من مي آيد: فرد مبتلا ممكن است فراموش كند فردي كه قبلا مي شناخته، فوت کرده است. ممكن است بگويد: «مادرم به دنبال من مي آيد» يا « من به ديدن مادر بزرگم مي روم». دلیل آن، آسیب دیدن حافظه کوتاه مدت فرد و در نتیجه فراموش نمودن اتفاقات اخیر است. در ذهن او،گذشته به حال تبديل شده است. اگر فرد مبتلا چنين اظهاراتي دارد، به جایِ تكذيب يا تظاهر به موافقت با او، سعي كنيد به احساسات وي در مورد فقدان پاسخ دهيد. اگر به طور صريح به فرد بگوييم كه مادرش سالها پيش فوت كرده، ممكن است او را آشفته كنيم.

توجه دائمي اش نسبت به اين خاطرات، بدين معني است كه آنها برايش مهم هستند. از او بخواهيد كه در مورد مادرش براي شما صحبت كند، يا عكسي از او را از آلبوم عكس به شما نشان دهد يا بعضي از داستان هاي قديمي خانواده را براي شما بازگو نمايد. با اين اقدامات، به احساسات وي پاسخ داده شده بدون اينكه به او آسيب رسد.

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلد های ضروری مشخص شده اند *

ارسال نظر