چکیده :
الف : موضوع و طرح مساله (اهمیت موضوع و هدف)
چگونگی عملکردهای زبانی و به ویژه توانایی پردازش و تحلیل بافت کلامی بیماران زوال مغز مانند بیماران آلزایمر در زبان های مختلف یکی از بحث انگیزترین موضوعاتی است که در سال های اخیر نظر پژوهشگران بسیاری را در حوزه علم عصب شناسی زبان به خود جلب کرده است. با وجود گستردگی منابع، هنوز پرسش های بسیاری چه از نظر نحوه و نوع بروز آسیب های زبانی و چه از نظر پیدایش آنها بی پاسخ مانده است. بدون تردید انجام پژوهش های جدید، به ویژه در زبان هایی مانند زبان فارسی می تواند گام ارزشمندی برای رسیدن به پاسخ های روشن علمی بشمار آید. همچنین با اجرای این نوع تحقیقات که برپایه نظریه ها و تحلیل های زبانشناختی به بررسی عملکردهای زبانی در گروه های طبیعی و غیرطبیعی می پردازند، می توان شیوه علمی نوینی را در تبیین نارسایی های زبانی و شناختی ارائه نمود. برای نیل به این مقصود، پژوهش حاضر با هدف تحلیل گفتمان بیماران آلزایمر فارسی زبان و با توجه به جنبه های مختلف زبانی انجام شده است.
ب : مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسش ها و فرضیه ها:
در دهه های اخیر توجه پژوهشگران بسیاری در حوزه علم عصب شناسی زبان، به چگونگی عملکردهای زبانی و به ویژه توانایی پردازش و تحلیل بافت کلامی بیماران زوال مغز مانند بیماران آلزایمر جلب شده است. (برای نمونه به کپلر، 1984؛ آلمور، کمپلر، تیلور، اندرسون و مک دونالد، 1998؛ کاراملی، منصور و نیترینی، 2000؛ کروت، هوجز، خورب و پترسون، 2000؛ لوزاتی، لایاکونا و آگاتزی، 2001؛ ولاند، لوبینسکی و هیگینبوتهام، 2002؛ دیاز، سیلور، چونگ و کوسلانسکی، 2004 اشاره می کنیم). این بیماران در سیر پیشرونده بیماری اشکال متفاوت و فزاینده ای از اختلالات زبانی را نشان می دهند که در این میان ناتوانی در ادراک و تحلیل بافت کلام در مراحل میانی و پیشرفته بیماری به طور خاص مشهود است.
پرسش های پژوهش
- آیا در کاربرد انواع ابزارهای انسجامی در گفتمان بیماران آلزایمر اختلال دیده می شود؟
- آیا گفتمان بیماران آلزابمر دارای پیوستگی است؟
فرضیه های پژوهش
1 – درکاربرد انواع ابزارهای انسجامی در گفتمان بیماران آلزایمر اختلال دیده می شود.
2 – گفتمان بیماران آلزایمر دارای پیوستگی نمی باشد.
پ : روش تحقیق شامل مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روش های نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوه اجرای آن، شیوه گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها:
تعریف مفاهیم:
بیماری آزایمر: یک نوع بیماری پیشرونده مغزی و یکی از شایع ترین انواع دمانس است که موجب اختلال در حافظه، یادگیری، استدلال و فعالیت های روزانه می شود.
تحلیل گفتمان : عبارت ” تحلیل گفتمان” یا “discourse analysis” را نخستین باز زلیگ هریس در سال 1952 در مقاله ای بکار برده است. تحلیل گفتمان به عنوان یک موضوع میان رشته ای در دهه 60 و 70 میلادی در رشته های علوم انسانی و اجتماعی و رشته های جدیدی مانند روانشناسی و کاربرد زبان مطرح گردید. این موضوع به مطالعه کاربرد زبان فراتر از سطح جمله و به عبارت دیگر کاربردهای طبیعی زبان در بافت های احتماعی توجه دارد.
انسجام: عبارت از ارتباطات واژگانی و دستوری در درون و بین جملات یک متن.
ابزارهای انسجامی: ابزارها و پیوندهایی که موجب متنیت می شوند. یعنی متن را می سازند. این ابزارها عبارتند از جایگزینی، حذف، ارجاع و انسجام واژگانی.
پیوستگی: در زبان شناسی، پیوستگی عاملی است که موجب معنادار شدن متن می شوند. پیوستگی از طریق پیش فرض ها، دانش زمینه ای ذهن مخاطب و غیره در متن ایجاد می گردد.
جامعه مورد تحقیق: جامعه مورد تحقیق شامل 5 بیمار مبتلا به دمانس از نوع آلزایمر و 10 فرد کنترل طبیعی می باشند. این بیماران در مرحله میانی بیماری قرار دارند و از نظر سن، تحصیلات و تک / دو زبانگی با گروه کنترل طبیعی همسان شده و هیچگونه سابقه مصرف الکل و یا ابتلا به بیماری دیگری ندارند. به منظور تعیین مرحله بیماری، ابتدا آزمون ام.ام.اس.ای بر روی بیماران به اجرا درآمد.
روش نمونه گیری: روش نمونه گیری در این مطالعه بصورت انتخابی بود و بیماران از میان اعضای انجمن آلزایمر ایران انتخاب شدند. ابتدا برای انتخاب بیماران حدود 200 پرونده پزشکی مورد بررسی قرارگرفت و افراد واجد شرایط (به لحاظ سن، تحصیلات و تک/دوزبانگی) انتخاب شدند. اما به دلیل برخی محدودیت ها و مشکلات، مصاحبه به صورت مراجعه حضوری به انجمن در روزهای ویزیت و روزهای مراقبت از بیماران در انجمن آلزایمر و در منزل بیماران، صورت گرفت. ابتدا اطلاعات فردی و سابقه پزشکی افراد، توسط پژوهشگر ثبت گردید. در این مرحله افرادی که از نظر سن و یا از لحاظ تکلمی و یا روانی در شرایط مورد نظر نبودند، حذف شدند. سپس برای تشخیص مرحله بیماری و تشخیص قابلیت ارزیابی عملکرد زبانی افراد، آزمون “ام.ام.اس.ای” برگزارشد. بیمارانی که نمره کمتر از 8 بدست آوردند از آزمون حذف شدند.
ابزار اندازه گیری: ابزارهای اصلی این پژوهش شامل پنج آزمون اصلی “گفتار آزاد”، “آزمون” توصیف داستان از روی تصاویر متوالی “آزمون” توصیف تصویر دزدی کلوچه و “آزمون” بازگویی داستان به دو صورت پاراگراف به پاراگراف و کلی” می باشند. در آزمون گفتار آزاد محرک ها شامل 8 پرسش هستندکه درباره اطلاعات فردی و خانوادگی از آزمون شوندگان پرسیده شد و آزمودنی ها می بایست در چارچوب همان سوالات به آنها پاسخ می دادند. محرک های آزمون شرح داستان، چهار تصویر متوالی و مرتبط هیتند که آزمون شونده می بایست داستانی را با توجه به آنها نقل می کرد. در آزمون توصیف تصویر “دزدی کلوچه” ، محرک تصویری است که وقایعی را در یک آشپزخانه نشان می دهد و فرد آزمون شونده می بایست این اتفاقات را شرح دهد. در دو آزمون آخر نیز محرک، داستانی در چهار پاراگراف است که نخست به صورت پاراگراف به پاراگراف و بار دوم به صورت کلی برای آزمودنی خوانده می شود و او می بایست آنچه را که از داستان به خاطر سپرده، بازگو نماید.
نحوه اجرا: پس از تنظیم آزمون ها، دو جلسه برای انجام آزمون ها در مورد هر بیمار اختصاص داده شد. پژوهشگر با کسب اجازه از فرد و یا خانواده وی، نحوه انجام آزمون ها را برای یک یک آزمودنی ها شرح داد که البته این کار برای افراد طبیعی با صرف زمان کمتر صورت گرفت. سپس آزمون “بررسی کوتاه توانایی های شناختی” به منظور تعیین مرحله بیماری، روی بیماران اجرا شد و بعد آزمون “گفتار آزاد” به عمل آمد. پس از آزمون های “توصیف داستان از روی تصاویر متوالی” ، آزمون “توصیف تصویر دزدی کلوچه” و آزمون ” بازگویی داستان به دو صورت پاراگراف به پاراگراف و کلی” به اجرا درآمد. در تمامی مراحل، ابتدا پژوهشگر مبادرت به توضیح روال انجام کار به آزمون شوندگان می نمود.
شیوه گردآوری و روش تجزیه و تحلیل داده ها: شیوه گردآوری داده ها در این پژوهش شامل ضیط و ثبت شرح حال و مشخصات بالینی بیماران از طریق مصاحبه و بررسی پرونده پزشکی آنان، برگزاری آزمون بررسی کوتاه توانایی های شناختی “به روی بیماران، ارائه نمونه های “گفتار آزاد”، آزمون “توصیف داستان از روی تصاویر متوالی”، آزمون “توصیف تصویر دزدی کلوچه”، آزمون “بازگویی داستان به دوصورت پاراگراف به پاراگراف و کلی” به روی هر دو گروه بیمار و طبیعی می باشد. پژوهشگر داده های همه آزمون ها را پس از ضبط، کلمه به کلمه پیاده سازی نموده است.
روش تجزیه و تحلیل در این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی و مقایسه ای است. این آزمون هانخست روی گروه کنترل طبیعی انجام شد تا از روایی و پایایی آنها اطمینان حاصل گردد و پس از آن روی بیماران به اجرا درآمد.
ت : یافته های تحقیق:
یافته های این پژوهش، نتایج تحقیقات پیشین را که نشان دهنده ضعف عملکرد بیماران مبتلا به آلزایمر در رعایت و به کارگیری عوامل سازنده متن، مانند انسجام و پیوستگی در گفتمان است، موردتایید قرارمی دهد. با این همه، بیماران در کاربرد پیوستگی فراگیر نسبت به سایر مشخصه ها اختلال بیشتری نشان دادند. همچنین در این پژوهش مشاهده شد که کاهش نمرات آزمون ام.ام.اس.ای تاثیر مستقیمی بر روند نزولی نمرات بیماران در آزمون های اصلی پژوهش دارد. ضمنا در انجام آزمون ها، ضعف عملکردی بیماران در آزمون های ادراکی نسبت به آزمون های تولیدی اثبات شد.
ث: نتیجه گیری و پیشنهادات:
با درنظر گرفتن نتایج از حاصل از این تحقیق و تفاوت بارز در میانگین نمران گروه بیمار و طبیعی در بکارگیری ابزارهای انسجامی در آزمون های پنجگانه، فرضیه اول این پژوهش در مورد اختلال در بکارگیری ابزارهای انسجامی در بیماران آلزایمر به اثبات می رسد. فرضیه دوم این تحقیق عدم وجود پیوستگی در گفتمان بیماران آلزایمر را مورد تاکید قرار میدهد. با مقایسه میانگین نمرات گروه طبیعی با میانگین نمرات گروه بیمار در رعایت پیوستگی موضعی و فراگیر به این نتیجه می رسیم که اختلاف فاحشی در عملکرد این دو گروه در کاربرد پیوستگی موضعی و فراگیر وجود دارد. می توان علت اختلالات زبانی این افرادد را که شامل عدم انسجام و پیوستگی و کاهش تنوع بکارگیری ابزارهای انسجامی و پرت شدن از موضوع در گفتمان است ناشی از کاهش دسترسی به منابع شناختی دانست که از پیامدهای اختلال در حافظه و تقلیل ظرفیت آن می باشد. در این رابطه، نتایج آزمون ها به طور یک دست برمشابهت های رفتاری و همانندی الگوها و نقایص زبانی آزمودنیهای بیمار دلالت می کنند.نگاهی کلی به عملکرد بیماران در کلیه آزمون ها نشان می دهد که تولید زبانی تا حدی نسبت به ادراک زبانی آنها از وضعیت بهتری برخوردار بوده است.
پیشنهادات: متاسفانه در برخی زبان ها مانند فارسی هنوز جای خالی تحقیقات جدی که بر پایه اصول نظری جدید زبان شناسی در خصوص الگوی زبانی بیماران آلزایمر، صورت گرفته باشند، کاملا مشهود است. تردیدی نیست که انجام چنین تحقیقاتی به دلیل بالا بردن سطح آگاهی از نوع و میزان اختلالات زبانی و شناختی این بیماران، از جهات مختلف می تواند اثرات ارزنده ای در سطح علمی و اجتماعی در برداشته باشد. از این رو، پیشنهادات زیر برای انجام پژوهش های آتی ارائه می گردد:
- بررسی توانایی ها/ ناتوانایی های بیماران آلزایمر در دیگر جنبه های زبانی و شناختی.
- بررسی تنوع و میزان بکارگیری ابزارهای انسجامی در گفتمان بیماران آلزایمر.
- بررسی چگونگی ارتباط نمره های بیماران آلزایمر در آزمون ام.ام.اس.ای. و میانگین نمرات آنها در انواع آزمون های زبانی و شناختی.
- بررسی میزان خودآگاهی بیمار در تولید کلامی با توجه به نحوه بکارگیری ضمیر شخصی “من”.
- ارائه تکنیک های ارتباط زبانی مناسب به منظور ایجاد ارتباط با بیماران آلزایمر با درنظر گرفتن نارسایی های زبانی آنان.