مراقبت فرد محور در دمانس
-
تمرکز بر روی برقراری ارتباط با فرد مبتلا به دمانس
-
ارتقا حس زنده بودن و زندگی کردن
هر فرد دمانس را خاص خود تجربه می کند و به همین دلیل برای مراقبت با کیفیت خوب باید به پیشینه و علایق فرد توجه داشت و مطابق با آن برنامه ریزی کرد.
مراقبت ممکن است در منزل یا مراکز سالمندی انجام پذیرد. فن آوری های کمکی مقرون به صرفه می توانند به افراد مبتلا کمک کنند تا در منازل خود مستقل، ایمن، کم هزینه تر و طولانی تر زندگی کنند. ویزیت های بیمارستانی را کاهش دهند و مراقبت های طولانی مدت را به تاخیربیاندازند.
برای بسیاری از افراد زندگی خوب به معنای زندگی مستقل در خانه خود و شرکت در اجتماع تا زمانی که امکان داشته باشد. تلقی می شود. افراد مبتلا به دمانس حق تصمیم گیری در مورد مراقبت از خود را دارند. بسیاری، فرد مورد اعتماد خود را انتخاب و با در نظر گرفتن اعتقادات و ارزش های خود برنامه مراقبتی را تنظیم می کنند تا اطمینان یابند که مراقبت های آینده مطابق با خواسته های آنان پیش خواهد رفت.
مراقبت از افراد مبتلا باید عاری از هر نوع محدودیت فیزیکی انجام شود. با استفاده از مدل های مراقبتی بروز می توان کیفیت زندگی افراد مبتلا را افزایش داد.
پروفسور کیت وود 5 رکن مراقبت فرد محور را بر پایه :
- احساس راحتی وآسایش : به معنای لطافت، صمیمیت، تسکین اضطراب و درد و غم و احساس امنیت ناشی از همدلی و حمایت ازطرف شخص همراه بیان کرده است. در مراقبت دمانس، «نیاز به آسایش» به خصوص در فردی که احساس «از دست دادن» می کند و دوران سوگ «از دست دادن توانایی ها، تغییر محل زندگی و زندگی در آسایشگاه و…» را تجربه می کند، پررنگ تر هست.
- احساس تعلق و وابستگی: کیت وود معتقد است که وابستگی ها یا پیوندهای بین افراد یک نیاز اولیه و غریزی انسان است و این ممکن است در افراد مبتلا به دمانس حتی قوی تر هم باشد. ناآشنایی، تغییر، احساس غریبی و سرگردانی اغلب بخشی از زندگی فرد مبتلا به دمانس می باشد. نیاز به احساس تعلق همراه با پیوندهای قوی با دیگران در این شرایط بسیار مهم هست.
- مشارکت: نیاز به عضویت در یک گروه و داشتن تعامل اجتماعی با دیگران از ویژگی های قوی انسان است. پیوستن فرد مبتلا به یک گروه اغلب دشوار است و عدم پذیرش ممکن است باعث انزوا و کناره گیری فرد شود و برعکس پیوستن فرد به یک گروه و مشارکت در فعالیت ها ی گروه می تواند به تعامل بیشتر منجر شود.
- اشتغال: درگیر شدن در فعالیت ها به گونه ای که بر اساس توانایی ها و مهارت های فرد بوده و نتیجه معنی داری را برای وی داشته باشد. فقدان فعالیت یا شغل به طور بالقوه منجر به کسالت یا بی تفاوتی و احساس بیهودگی برای افراد مبتلا به دمانس می شود.
- هویت: هویت عبارت است از احساس خود شناختن، اینکه چه کسی هستیم و کجا برای ما مناسب است. هویت با گذشته ما و نقش های مختلفی که در زندگی خود بازی می کنیم (فرزند بودن، دوست بودن، همسر بودن،..) تعریف می شود. مراقبت فرد محور به دنبال ارتقاء «احساس هویت» برای افراد مبتلا به دمانس بوده و بر کاهش احساس هویت و گذشته فرد «بویژه در افراد ساکن در خانه های سالمندی» تاثیرمی گذارد. این تنها زمانی رخ می دهد که ما از گذشته ی فرد مطلع باشیم( گرفتن شرح حال) به طوریکه حتی اگر خود آنها جنبه هایی از هویتشان را در اثر از دست دادن حافظه فراموش کرده باشند، افراد دیگر همچنان این اطلاعات را از گذشته فرد در ذهن حفظ کرده اند.
ایجاد تعادل
هنگام مراقبت از فرد مبتلا به دمانس باید تعادل بین نیازهای جسمانی و عاطفی و روانی وجود داشته باشد. به عنوان مثال یک فرد ممکن است مراقبت جسمانی و تغذیه خوبی را دریافت کند اما احساس تنهایی، بی حوصلگی یا درماندگی کند.
اصول کلیدی مراقبت فردمحور:
کیت وود 10 اصل کلیدی را که باید برای ارائه مراقبت های فرد محور اعمال شود، شناسایی کرد
- پذیرش بدون قضاوت / منحصر بودن هر فرد
- احترام به تجربیات و آموخته های گذشته هر فرد
- شناخت کل فرد به عنوان فردی که دارای نیازهای عاطفی، اجتماعی، جسمانی و معنوی می باشد.
- برقراری و حفظ ارتباط، مستلزم انعطاف پذیری، تفکر جانبی و پذیرش دیدگاه های دیگران است.
- افزایش دلبستگی و احساس تعلق به معنای مطمئن کردن افراد از این که مورد پذیرش و دوست داشتن هستند.
- ایجاد و خلق احساس اجتماعی، حس تعلق به مکانی که در آن هستیم و آنچه از ما انتظار می رود.
- افزایش آزادی مشارکت افراد در مراقبت از خود در حد توانشان و حذف کنترل های غیر ضروری
- پذیرفتن کمک از دیگران و قدر دانی از کمک های آنان
- ایجاد یک محیط امن، محافظت در برابر زورگویی یا سایر انواع سوء استفاده از قدرت
- تمرکز بر نکات مثبت در مورد توانایی های افراد و کارهایی که می توانند انجام دهند.